کد مطلب:278666 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:144

ترجمه ی متن روایت
عاصم بن حمید از امام باقر علیه السلام نقل می كند كه امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «خداوند تبارك و تعالی یكی و یگانه است و وحدانیت را مخصوص خود قرار داده است.

آن گاه به كلمه ای تكلم فرموده، آن كلمه، نور گشته و از آن نور، محمد صلی الله علیه و آله و سلم و من و فرزندانم را آفرید. بعد از آن، كلمه ای ایجاد فرمود و آن كلمه، روح شد و خداوند آن روح را در آن نور مستقر كرد و آن را در بدنهای ما قرار داد، پس ما روح خدا و كلمات او هستیم و به وسیله ی ما بر مخلوقاتش حجت را تمام فرمود. پس ما پیوسته در قبه و سایه ی خضراء بودیم، آنجا كه نه خورشیدی بود و نه ماهی و نه از شب خبر بود و به از روز و نه چشمی بر آن افتاده بود. ما او را می پرستیدیم و تسبیح و تقدیس می كردیم و این قضیه، قبل از آفرینش مخلوقات و پیمان گرفتن از پیامبران به ایمان آوردن به ما و یاری ما بود كه خدای عزوجل فرموده است: (و اذ أخذالله میثاق النبیین لما آتیتكم من كتاب و حكمة ثم جائكم رسول مصدق لما معكم، لتؤمنن به لتنصرنه) [1] یعنی تا اینكه



[ صفحه 260]



به محمد ایمان آورده و جانشینش را یاری كنید، و البته، به زودی همگی او را یاری خواهید كرد.

و خداوند از من و محمد صلی الله علیه و آله و سلم بر یاری یكدیگر، پیمان گرفته است؛ من محمد را یاری كردم، در ركاب آن حضرت جهاد كردم، دشمنش را كشتم و به عهد و پیمانی كه خداوند بر یاری محمد صلی الله علیه و آله و سلم از من گرفته بود وفا كردم، و چون پیامبران را خداوند قبض روح فرموده بود، هیچكدام مرا یاری نكردند، اما به زودی یاریم خواهند كرد، و آن وقتی است كه در شرق و غرب عالم، خداوند تمام پیامبران نسل آدم تا محمد صلی الله علیه و آله و سلم را زنده كند تا پیشاپیش من، سرهای زندگان و مردگان جن و انس را با شمشیر قطع كنند...

ای عجب! و چگونه عجیب نباشد كه خداوند، مردگان را زنده می كند و گروه گروه با «لبیك لبیك یا داعی الله» گویان ندای پروردگار را اجابت می كنند، به كوچه و خیابانهای كوفه وارد می شوند در حالی كه شمشیرهای آماده را بر دوش نهاده، با آنها گردن كفار، ستمگران و پیروان آنان را از اولین تا آخرین آنها قطع می نمایند تا اینكه وعده ی الهی محقق شود كه فرمود: (وعد الله الذین آمنوا و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الأرض كما استخلف الذین من قبلهم و لنمكنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم و لیبدلنهم من بعد خوفهم أمنا یعبدوننی لا یشركون بی شیئا)؛ [2] یعنی با امنیت كامل مرا بپرسند و از هیچیك از بندگان من نترسند و از هیچكدام تقیه نكنند.

و من بارها و بارها رجعت خواهم كرد و صاحب رجعتها و حمله ها و مصیبت بر كافران و دارای قدرتهای شگفت انگیز خواهم بود، من امیری آهنین، بنده ی خدا و برادر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم هستم.

من امین و خزانه دار و حافظ و پرده دار اسرار الهی، وجه الله، صراط خدا و میزان



[ صفحه 261]



او هستم. من گردآورنده ی مردم به سوی خدا و «كلمة الله»ی هستم كه پراكنده ها به وسیله آن مجتمع می شوند و مجتمع شده ها از هم متفرق می گردند.

من اسماء حسنای خدا، نمونه های برتر او و آیات بزرگش هستم، من صاحب بهشت و دوزخم، بهشتیان را در بهشت و جهنمیان را در جهنم قرار می دهم خوشیهای بهشتیان و ناراحتی دوزخیان به دست من است، [3] و من آن بازگشتی هستم كه هر چیزی بعد از پایان یافتن هستی اش به آن برمی گردد، حساب همه ی خلق با من است، بخششها به دست من است، من مؤذن و بانگ برآورنده ی بر اعراف، ظاهر كننده ی خورشید، من دابة الارض و تقسیم كننده آتش و نگهبان بهشتها صاحب اعراف هستم.

من امیرمؤمنان، رئیس متقیان، نشانه و آیه برای پیشینیان، و زبان گویای گویندگان و آخرین جانشینان و وارث پیامبران، خلیفه ی پروردگار جهانیان، صراط مستقیم پروردگار و اردوگاه او در زمین هستم. من حجت خدا بر اهل آسمانها و زمین و موجودات بین آسمان و زمین هستم، من آن كسی هستم كه خداوند در آغاز آفرینشتان به واسطه ی من بر شما حجت را تمام كرد، من گواه روز جزا هستم، من آن كسی هستم كه دانش خوابها، اتفاقات و داوریها را دارم، سخن حق و نسبهای صحیح مردم پیش من است و من نگاهبان آیات و احكام الهی پیامبران و رسولانی هستم كه در نزد مردم كوچك شمرده شده اند.

من صاحب عصا و آهن گداخته هستم و من آنم كه ابرها و رعد و برق، تاریكی و روشنی، بادها و كوهها و دریاها، و ستارگان و خورشید و ماه در اختیار من است. من امیر پولادین، جداگر حق و باطل از هم در میان امت، و هدایت كننده ی مردم هستم. من كسی هستم كه با دانشی كه پروردگار در سینه ام نهاده است و با رازی كه در دل محمد صلی الله علیه و آله و سلم نهاده و پیامبر در دل من قرار داده است، عدد هر چیزی را می دانم و من



[ صفحه 262]



آنم كه پروردگارم اسم و كلمه و حكمت و دانش و فهمش را به من عنایت كرده است.

ای جمعیت مردم! قبل از آنكه مرا نیابید، هر چه می خواهید از من بپرسید، خدایا من تو را گواه می گیرم و در برابر آنها از تو یاری می جویم، ولا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم و حمد وسپاس می گویم خدا را در حالی كه امر و فرمانش را تابعم و اطاعت می كنم.» [4] .


[1] آل عمران: 81- آن هنگام كه خداوند درباره ي كتاب و حكمتي كه به شما داده شد، از پيامبران پيمان گرفت، آن گاه رسولي كه به راستي كتاب و شريعت شما گواهي مي داد به سوي شما آمد تا ايمان آورده و او را ياري كنيد.

[2] نور: 55- خداوند، مؤمنان شما را وعده داده است كه به جانشيني در زمين بگمارد همان طور كه ديگران را قبل از ايشان به جانشيني گماشت و تا دين آنها را، كه براي ايشان پسنديده است قدرت دهد و ترسشان را به امنيت بدل كند تا بدون هيچ شائبه ي شركي، فقط مرا بپرستند.

[3] در متن روايت «تزويج أهل الجنة» آمده است، لكن به نظر مي رسد «ترويج أهل الجنة» مناسبتر باشد.مترجم.

[4] بحارالانوار، ج 53، ص 46، روايت 20.